داستان پل؛ قصه ای درباره مردمان منطقه هورامان - مجله مدیریت ناب

داستان کتاب در روستایی در رشته کوه شاهو رخ داده است. در این روستا در غروب یکی از روزهای بهاری باران شدیدی آغاز به باریدن می نماید. از قضا روز بعد از بارندگی، پل ارتباطی بین اعضای روستا که روی رودخانه کشیده شده بود، از بین می رود. متأسفانه بچه ها دیگر نمی توانند به مدرسه بروند؛ چون مدرسه درست در آن طرف رودخانه قرار داشت. کاک فواد که معلم مدرسه است و خانه آن داخل مدرسه بود، از آن طرف رودخانه به بچه ها دلداری می داد و ادامه ماجرا.

این کتاب یکی از مجموعه کتاب های سرزمین جاودانی من است که به همت نویسندگان و تصویرگران بومی استان کردستان و با پشتیبانی فنی و راهنمایی مدرسه توسعه پایدار و با حمایت مالی بنیاد علوی تدوین شده است.

سرزمین جاودانی من پویشی ملی است؛ با هدف توانمندتر کردن شهرهای کوچک و روستاها و بویژه منطقه ها کمتر دیده شده میهن عزیزمان. این پویش با ابتکار مدرسه توسعه پایدار راه افتاده است که خود، یکی از زیرمجموعه های پژوهشکده سیاستگذاری دانشگاه صنعتی شریف است.

سه ویژگی برجسته در کتاب های طرح سرزمین جاودانی من از این قرار است:

بومی بودن نویسنده و تصویرگر، محلی بودن داستان و سوژه و داشتن پیغام های یاری کننده به پیشرفت و آبادانی منطقه ها هدف.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

فصل بهار بود و ابرها بر فراز رشته کوه های شاهو جمع می شدند. شب هنگام و در مسیر سنگلاخی دوباره باران باریدن گرفت. بنا به نظر کاک فواد، همگی در پایین درّه و زیر درختان پناه گرفتند تا صبح برسد. یکی از جوان ترها رو کرد به کاک فواد و درحالی که از سرما صدایش می لرزید، گفت: سر تا پا خیس شدیم کاک فواد! عجب تصمیم پردردسری گرفتیم!.

انتشارات فرارنگ کتاب داستان پل نوشته فرید احمدی با تصویرسازی فهیمه ذبیحی سلطانی را در 28 صفحه، شمارگان دو هزار نسخه و به بهای 20 هزار تومان منتشر نموده است.