خبرنگاران درباره حسین منزوی
به گزارش مجله مدیریت ناب، تهران- خبرنگاران- حسین منزوی از جمله برجسته ترین شاعران و ادیبان معاصر به شمار می آید که هم در سرودن قالب های کلاسیک همچون غزل تبحر فراوانی داشت و هم به گفتن شعر در سبک های مدرن نیمایی و سپید اهتمام می ورزید. منزوی حافظ و نیما یوشیج را می ستود و از میان اساتیدش بیش از همه شیفتهٔ مهدی اخوان ثالث بود.
حسین منزوی در نخستین روز از پاییز 1325 خورشیدی در زنجان به دنیا آمد. رشته ادبیات و پس از آن جامعه شناسی را رها کرد. علاقه اش به شعر و غزل باعث شد از همان جوانی به شعر گفتن بپردازد. نخستین دفتر شعرش را با عنوان حنجره زخمی تغزل در 25 سالگی به چاپ رساند که جایزه فروغ فرخزاد را دریافت کرد.
عمده ترین شهرت منزوی به خاطر غزل هایی است که می سرود. به اعتقاد بسیاری از شاعران هم دوره اش، منزوی توانست تحول جدیدی در غزل سرایی معاصر به وجود بیاورد.
منزوی در همین دوران با همکاری نادر نادرپور به فعالیت در رادیو و تلویزیون پرداخت. کتاب روز، یک شعر و یک شاعر، آیینه و ترازو و آیینه جمعه از برنامه هایی بود که این شاعر معاصر تهیه نمایندگی آن ها را برعهده داشت. همچنین ترانه ها و تصنیف هایی که در این دوره سرود، مورد توجه جامعه شعر ایران نهاده شد.
روح منزوی با موسیقی و نت های آن هم درآمیخته بود. در طول فعالیتش در تلویزیون نزدیک به 150 ترانه سرود. محمد نوری، شهرام ناظری، کوروش یغمایی و علیرضا افتخاری از افرادی هستند که با منزوی در زمینه ترانه و موسیقی همکاری داشته اند. همکاری با نشریاتی مانند مجله ادبی رودکی، سروش و امید زنجان هم از فعالیت های دیگر این شاعر بود.
منزوی منظومه حیدر بابایه سلام محمدحسین شهریار را به صورت شعر نیمایی ترجمه کرد. با عشق در حوالی فاجعه، شوکران و شکر، حنجره زخمی تغزل، با عشق تاب می آورم (شامل شعرهای سپید و آزاد)، به همین سادگی، از خاموشی ها و فراموشی ها و با سیاوش از آتش از آثار منتشرشده او هستند.
منزوی پس از انقلاب به زادگاهش زنجان برگشت و تا پایان عمر در آن جا ماند. او در 16 اردیبهشت 1383 خورشیدی بر اثر بیماری ریوی در بیمارستان شهید رجایی تهران درگذشت و سپس برای خاک سپاری به زادگاهش منتقل شد. جمله حک شده بر روی سنگ مزار او مصرع یکی از غزل هایش است: نام من عشق است، آیا می شناسیدم؟
تحلیل و واکاوی اشعار منزوی
مریم جعفری آذرمانی شاعر درباره سبک و سیاق شعر سرودن حسین منزوی گفته است: توصیفی اجمالی و فهرست وار از شعر حسین منزوی قطعا بسیاری از قدرت های شاعری او را در بر نخواهد گرفت. شاید این توصیف از زبان هر یک از شاعران نسل های بعد از او متفاوت باشد. بدیهی است که غزلش شناخته شده تر از دیگر شعرهای اوست که در کتاب های او از جمله از کهربا و کافور یا با عشق در حوالی فاجعه و چند کتاب دیگر این برجستگی پیداست. اما در آنالیز شعر منزوی، به جای کلمه غزل روی کلمه شعر تاکید دارم؛ به این دلیل که او همیشه با غزل به عنوان شعر و نه فقط قالب یا محدوده رفتار نموده است. پس منظور از شعر منزوی، همان غزل اوست.
شعر حسین منزوی منحصر به خود شاعر است و شاعران معدودی این ویژگی را دارند. شعرهای بسیاری دارد که هر کدام می تواند نمونه های خوب شعر معاصر باشد؛ یعنی الگوی نوشتن و اندیشیدن باشد نه ساختن چیزی شبیه آن ها (هرچند که کار آسانی نیست و اگر هم انجام گردد سایه منزوی بر آن سنگینی خواهد نمود)، تا با مطالعه هرچه بیشتر آن ها و دقت در جنبه های مختلف زبانی، معنایی و اندیشگی شان، راهی برای بهتر دیدن و دقیق تر دیدن شعر، پیش پای خود هموار کنیم.
اگرچه در بعضی شعرهای حسین منزوی شاعران دیگری از گذشتگان و معاصران را می توان ردگیری کرد؛ اما در همه این شعرها هم نشانه هایی از امضای بلاغت و زیبایی شناسی خود منزوی دیده می گردد. پرداختن به جنبه های متعدد شعر حسین منزوی به دایره ای محدود نمی گردد. نخست برخوردی تحلیلی با داستان های تاریخی و باستانی به شیوه خود او، اگر چه در این حیطه به شاعران دیگری نیز می توان اشاره نمود، اما منزوی است که نشانی از شاعری خودش را به این داستان ها مهر می نماید:
با هیچ قوچ بهشتی نخواهد زدن تاختش
وقتی که تقدیر قربانی خویش را برگزید
یکی دیگر از نشانه های شعر منزوی تعلیق در دشوارترین توصیف هاست؛ به طوری که خواننده را در مواجهه با قدرت بلاغت شاعر حیرت زده می نماید:
زبان به پایکوبی درآورده چندش آور و سرخ
پر است چنبر کابوس هایم از ماران
شخصیت و اندیشه منزوی
شهرت منزوی را نباید با شخصیت و ویژگی خصوصی اش بیگانه دانست. او فردی گوشه گیر بود که بجز محافل ادبی تهران، که آن هم در دوران جوانی تا اواخر دهه 50 خورشیدی در آن ها حضور داشت، جای به خصوص دیگری مجلس نرفت و کارهایش را یکی پس از دیگری ترک کرد یا آنکه مجبور به ترک آن می شد. مضمون بیشتر اشعار منزوی عشق است، عشقی که توأم با دردی عمیق است، طوری که گویی بر جان و کلامش ریشه دوانده است. منزوی شور و عشق درونی خود را به مسایل سیاسی و جغرافیایی پیرامونش، گره زده و این موجب شده است، طعم گسی بر اشعار وی بنشیند. نوعی تلخی عاشقانه که مدام در اشعارش تکرار می شوند.
بهروز رضوی صداپیشه و یکی از دوستان نزدیک حسین منزوی درباره او می گوید: بهروز رضوی درباره حسین منزوی: به جرات می توانم بگویم کتاب شعری نبود که حسین منزوی آن را نخوانده باشد، از شعر کلاسیک گرفته تا شعرهای زمان خودش. خصوصا او که در دانشکده ادبیات هم درس خوانده بود و کلا مطالعاتش بسیار گسترده بود. او اصرار داشت که حتی مضامین شاعران قدیمی را با نگاهی جدید و در قالبی نو مطرح کند. همیشه طنز پنهان رندانه یا نجیبی هم در تمام اشعارش دیده می گردد. همین کوشش هاست که هم آب و رنگ تازه ای به شعرهایش داده و هم انتخاب شاه بیت را در اشعار او بسیار سخت می نماید. غیر از این، مفاهیم عامیانه خیلی خوب در شعرش مطرح می کرد. برخلاف شاعرانی که وقتی می خواهند وارد این حوزه شوند، صرفا از افعال شکسته استفاده می نمایند. اما حسین آن قدر با مردم در ارتباط بود و با زبانشان آشنایی داشت که حتی مفاهیم عامیانه را هم خوب مطرح می کرد و هم همان ها بین مردم خوب جا می افتاد. درست مثل این ترانه مشهور او: می شه غصه ما رو یه لحظه تنها بذاره/ نمی شه این قافله ما رو تو خواب جا بذاره.
کتابشناسی منزوی
یکی از منابع موجود دربارهٔ زندگی حسین منزوی کتاب از عشق تا عشق است که شامل گفت وگوی بلند ابراهیم اسماعیلی اراضی یکی از شاگردانش در سال های پایان عمر با اوست. در این کتاب، خود شاعر به تفصیل دربارهٔ خانواده، سال های کودکی و زندگی در روستا، سال های مدرسه، دوران دانشگاه و انجمن های ادبی تهران سخن گفته است.
در کتابی با نام از ترانه و تندر به اهتمام مهدی فیروزیان ،انتشارات سخن، 1390 خورشیدی نیز مقالاتی دربارهٔ این شاعر منتشر شده است.
کتاب معنای دیگر از مریم جعفری آذرمانی؛ انتشارات فصل پنجم این کتاب را که پیشتر مقاله ای از جعفری آذرمانی بود، منتشر نموده است. نویسنده در این کتاب بر اساس آراء پل گرایس که یکی از فیلسوفانِ زبان اهل انگلیس است و مباحث متعددی را در معناشناسی و تحلیل گفتمان از جمله مباحث اصول همکاری، معنای طبیعی و غیرطبیعی و معانی نحوی را مطرح می نماید به سراغ تحلیل معانی ضمنی در اشعار حسین منزوی می رود.
کتاب گریختن در مه آنالیز زندگی، شعر و غزل حسین منزوی، عنوان کتابی از محمد فتحی است که در 320 صفحه و از طریق انتشارات نگاه در1397 خورشیدی به چاپ رسید. موضوع اصلی این کتاب Persian poetry(شعر پارسی) است. از محمد فتحی، کتاب های مجموعه اشعار حسین منزوی (موسسه انتشارات نگاه)، همچنان از عشق(آفرینش)، گل آرایی عاشقانه (آفرینش)، گزینهٔ اشعار حسین منزوی (مروارید)، نیز منتشر شده است.
منبع: ایرنا