اقتصاد ایران و علامت های نگران کننده

به گزارش مجله مدیریت ناب، ناصر ذاکری- کارشناس مالی؛ براساس گزارش های رسمی فراوری ناخالص داخلی سرانه کشور در فاصله سال های 1390 تا 1398 با وجود افزایش ظاهری 34 درصد ارزش خود را از دست داده و طبعا این فرایند کاهشی تا امروز هم ادامه داشته است؛ اما لطمه ای که در واقع در این مدت به اقتصاد کشورمان وارد شده، عظیم تر از این رقم است.

اقتصاد ایران و علامت های نگران کننده

برای داشتن تجسمی بهتر از این موضوع، کافی است به این نکته توجه کنیم که در یک نگاه تاحدی بدبینانه، اقتصاد ایران طی این دوره (غیر از دو سال گذشته که تهاجم ویروس کرونا بسیاری از اقتصاد های دنیا را درگیر نموده) می توانست با اتکا به فرصت های تجاری مناسب خود حداقل رشدی شش درصدی را در شاخص فراوری ناخالص داخلی سرانه ایجاد کند.

با لحاظ کردن فرصتی که طی دهه اخیر از دست داده ایم، می توان کاهش واقعی قدرت خرید شهروندان را نه 34 درصد بلکه بالاتر از 65 درصد برآورد کرد. در دنیا پرآشوب امروز رقابت مالی بین کشور ها و کوشش برای دستیابی به سطح بالاتری از رفاه و عایدی به اوج خود رسیده است.

بالابودن نرخ رشد مالی در یک منطقه توجه سرمایه گذاران و فعالان مالی را به آن سو جلب می نماید و به این ترتیب مزیتی برای کشور ایجاد می گردد که بتواند سرمایه بیشتری را جذب کند و در موقعیت رجحان نسبت به رقبای منطقه ای خود قرار گیرد.

در واقع پیروزیت در زمان جاری احتمال توفیق کشور را در آینده افزایش می دهد. دلیل فشرده بودن رقابت مالی و کوشش شبانه روزی دولت ها برای تحقق اهداف رشد مالی همین نکته است، زیرا کشوری که مثلا برای یک دهه درجا بزند و توفیقی در راستا رشد مالی نداشته باشد، در دهه های بعد هم در موقعیت ضعیف تری قرار خواهد گرفت.

در سال های گذشته بسیاری از سیاست مداران و سخنوران درباره بعضی تحولات مالی، اجتماعی و فرهنگی ابراز نگرانی نموده اند. بعضی نگران کاهش قدرت خرید نیروی کار و کافی نبودن افزایش سالانه سطح حداقل دستمزد هستند، گروهی دیگر نگران کاهش نرخ باروری و زادوولد و در نتیجه پیرشدن جمعیت هستند،

بعضی نگران کاهش مصرف مواد پروتئینی و لبنیات، کاهش تمایل به خریدن و خواندن کتاب و روزنامه، یا افزایش درصد جمعیت مستأجر هستند و بعضی دیگر افزایش خشونت و بالارفتن آمار جرم و جنایت را علامتی بد تلقی می نمایند. به باور نگارنده منفی بودن نرخ رشد مالی آن هم طی بیش از یک دهه، از هر زاویه ای که به آن بنگریم، به مراتب نگران نماینده تر از موارد فوق است، زیرا از یک سو همه عوامل نگران نماینده موردتوجه ناظران، مستقیم یا غیرمستقیم متأثر از جریان رشد مالی و منفی بودن آهنگ آن هستند.

از سوی دیگر همان گونه که گفته شد، تداوم رشد منفی مالی منتهی به ازدست رفتن فرصت های کشور برای رشد در دوره آینده شده و به تعبیری موتور حرکت جامعه در راستا بدترشدن شرایط زندگی و سقوط سایر شاخص های اجتماعی و فرهنگی موردتوجه این گروه از ناظران و سخنوران را روشن می نماید.

با نگاهی به تجربیات دنیای و کارنامه کشور هایی که طی دهه های اخیر پیروز به بهبود صندلی خود در رتبه بندی اقتصاد های برتر شده اند، می توان نتیجه گرفت که خلق مزیت بر صدر سیاست های این کشور ها جا داشته است. جوامع پیروز کوشش نموده اند با ایجاد و تعریف مزیت های تازه برای خود، فرصت های نوین تجارت و کسب سود برای فعالان مالی خود پدید بیاورند.

به بیان دیگر مزیت های یک کشور و برگ های برنده آن در میدان تجارت و توسعه، هیچ گاه دائمی نیستند و به اصطلاح به طرفه العینی از دست خواهند رفت؛ برای نمونه در دهه های گذشته متولیان توسعه کشورمان معتقد بودند ایران با داشتن ذخایر نفت و گاز امکان کسب عایدی و سرمایه لازم برای توسعه صنعتی خود را دارد.

شناسایی میدان های تازه نفتی و گازی هم این باور را پررنگ تر می کرد؛ اما اینک می بینیم رقبای منطقه ای به راحتی جای ما را در بازار انرژی دنیا گرفته اند و اینک تحلیلگران دنیای از نفت به اسم مزیتی در حال کم رنگ شدن و ازدست دادن اعتبار برای کشور های صاحب نفت یاد می نمایند. یا می بینیم با سرمایه گذاری عظیم رقبای ما در میدان فراوری و صدور گاز به وسیله خطوط لوله، بازار آینده گاز ایران حتی اگر مقدمات صدور فراهم گردد، به سرعت در حال محدودشدن است.

خط لوله صلح که بنا بود به وسیله ایجاد زیرساخت برای تأمین گاز مصرفی پاکستان و هند مزیتی پایدار برای اقتصاد ما خلق کند، به راحتی متوقف شد. اروپا هم برای تأمین گاز موردنیاز خود راه آسان تر اتکا به روسیه و نادیده گرفتن ایران را برگزید. همین اتفاق در عرصه حمل ونقل ریلی هم افتاد و با وجود کوشش کشورمان در دهه 70 برای ایجاد ارتباط ریلی بین آسیای میانه با اروپا، اینک با کوشش ترکیه، راستا ترانزیت بدون توجه به مزیت در حال ذوب شدن ایران گگردده شده است.

مواردی از این دست نشان می دهد که منفی بودن رشد مالی ایران طی چند دهه گذشته، یک بیماری ساده نیست که با مختصری مراقبت برطرف گردد. این شرایط و سیاست های ناکارآمدی که دولتمردان در سالیان گذشته به کار گرفته اند.

منتهی به تحلیل رفتن مزیت های ارزشمند کشورمان و دادن فرصتی طلایی به رقبای منطقه ای کشورمان شده است که در غیاب ما، با ایجاد و تعریف مزیت های تازه برای خود، سهم عظیم تری از سفره رنگین تجارت دنیای را برای خود بردارند و مهم تر از آن امکان بازگشت ما بر سر این سفره را کاهش بدهند، زیرا بازگشت ما هرچند در ابتدا برایمان سخت و کم دستاورد خواهد بود، اما بخشی از امتیازات بی رقیب آنان را تهدید خواهد نمود.

بازگشت هرچه سریع تر ایران بر سر سفره تجارت دنیای و ایجاد رشد مالی مثبت به وسیله توسعه صادرات صنعتی، کاهش مناقشات سیاسی پرهزینه که عظیم ترین نقش منفی را بر رونق مالی کشور طی دهه های اخیر داشته است، تنها درمان مناسب برای بیماری اقتصاد کشور است که هرقدر در آغاز آن تأخیر کنیم، شانس نتیجه بخش بودن خود را بیشتر و بیشتر از دست خواهد داد.

منبع: روزنامه شرق

منبع: فرارو
انتشار: 1 مهر 1400 بروزرسانی: 1 مهر 1400 گردآورنده: mnab.ir شناسه مطلب: 1747

به "اقتصاد ایران و علامت های نگران کننده" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اقتصاد ایران و علامت های نگران کننده"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید